علی نازمعلی نازم، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

علی گوگولی

یلدای 95

        بالاخره شب یلدا هم از راه رسید و پاییز رو پشت سر گداشتیم، باید کم کم برای تولد گل پسریم برنامه ریزی کنم، شب یلدای امسال هوا سرد بود و چند روز پیش هم حسابی برف اومده بود، قرار بود یلدا بریم خونه مامانی اینا و دو روز بعدش که پنجشنبه بود بریم خونه مامان جون اینا ولی شب یلدا بابایی بدجور سرماخورد و رفت دکتر و دارو و آمپول و...خلاصه نتونستیم بریم خونه مامانی  ولی خوشبختانه تا پنجشنبه حالش بهتر شد و با دو روز تاخیر خونه مامان جون رفتیم و یلدامون رو گرفتیم و حسابی خوش گذشت ، تا ساعت یک خونه مامان جون اینا بودیم و تا برگردیم خونه مون و آماده بشیم برای خوابیدن ساعت دو بامداد شد، تو هم ...
13 دی 1395

پاییز 95

        سلام گل پسر مامان، یدونه غنچه گلم، الان که دارم این مطلب رو مینویسم تو توی خواب هستی و هر از گاهی میچرخی این طرف اون طرف، قربونت برم که خوابیدنت هم بامزست، الان درست پانزده روز مونده به تولدت و من متعجبم از گذر سریع زمان که روزها تند و تند میگذرن، این یک سال اخیر خیلی سریع تر از سالهای دیگه گذشت، شاید یه دلیل مشغله کاری زیاد بود، چون شما نفس مامان روز به روز بزرگ تر میشی و کارها و مهارتهای جدیدی یاد میگیری، منم سرم حسابی به شما گرمه، فدات بشم،این سه ماه اخیر خیلی چیزهای جدید یاد گرفتی، تعداد کلماتی که تلفظ میکنی بیشتر شده، تازگیا جملات دو کلمه ای میگی، بابا بیا، مامان باز کن، مامان قاقا و ....
8 دی 1395
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به علی گوگولی می باشد